سال ۴۲ وقتی وارد زندان قزل قلعه شد، همه سر و صورتش از شدت شکنجه سرخ شده بود. با این حال به ما روحیه داد و در زندان عمومی سخنرانیهای پرباری داشت و خیلی از زندانیهای مایوس و افسرده را به نشاط آورد. میگفت: در زندان سعی می کردند روزه اش را به زور باطل کنند، ولی نتوانسته بودند و در هنگم خواب، در دهانش آب ریخته بودند به خیال اینکه روزه اش باطل شود. بعدا با خنده میگفت: الحمدلله که هم تشنگی ام برطرف شد هم روزه ام باطل نشد.
کد خبر: ۷۹۸۹۲۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۰/۲۴